مجله تجربه - زلزله هوش مصنوعی در پناهگاه هنرمندان - حامد بیدی

یادداشتم در مجله تجربه: آیا هنرمندان جایگاه خود را از دست خواهند داد؟زلزله هوش مصنوعی در پناهگاه هنرمندان

یادداشت زیر را پس از برگزاری نشست «هوش مصنوعی و هنر معاصر» که در موزه هنرهای معاصر برگزار شده بود بر اساس مباحثی که در آن نشست مطرح کرده بودم نوشتم، که در شماره بیست و یکم مجله تجربه در مردادماه ۱۴۰۲ منتشر شد.

حالا چهار سال از اولین چکش حراجی کریستی برای فروش نقاشی پرتره‌ای که با هوش مصنوعی کشیده شده بود گذشته و امروز تولید اثر هنری با کمک هوش مصنوعی دیگر در انحصار آن هنرمندان مهندسی نیست که آن اثر ۴۳۲ هزار دلاری را ساخته بودند. بلکه من و شما به راحتی می‌توانیم با ابزارهایی که هر روز پیشرفته‌تر می‌شوند، در عرض چند ثانیه و بدون دانش فنی آثاری را خلق کنیم که خودمان را هم شگفت‌زده کند! دسترسی عمومی و رایگان به موتورهای مولد تصویر، متن، ویدیو و موسیقی بسیاری را به تب و تاب انداخته و به نظر می‌رسد قرار است قوانین بازی را در بسیاری از حوزه‌ها تغییر دهد. بوریس الداکسن[1] جایزه عکاسی سونی را پس می‌دهد و اقرار می‌کند که اثرش با هوش مصنوعی ساخته شده و شایسته دریافت این جایزه نیست. پلتفرم Getty Images فروش تصاویری را که با هوش مصنوعی تولید شده در این پلتفرم ممنوع اعلام می‌کند و کاربران پلتفرم DeviantArt که تا همین بیست سال پیش به عنوان دیجیتال آریتست‌هایی معترض به کم‌ارزش قلمداد شدن هنر دیجیتال گرد هم جمع شده بودند، خواستار ممنوعیت استفاده از تصاویر تولید شده با هوش مصنوعی به عنوان هنر دیجیتال شده‌اند. به نظر صدای فوران آتش‌فشان هوش مصنوعی خیلی‌ها را به لرز انداخته است!

اگرچه چندین سال است که اخبار مربوط به پیشرفت‌های فناوری هوش مصنوعی، یادگیری ماشین، شبکه عصبی، پردازش زبان طبیعی و… را می‌شنویم و دورادور دنبال کرده‌ایم، اما امروز راحتی دسترسی به Chat GPT، Midjourney، Dall-E و… و هزاران اپلیکیشنی که بر پایه این موتورهای خودیادگیرنده توسعه یافته است، باعث شده فصل جدیدی از تغییر پارادایم دیجیتال را از نزدیک و ملموس و با سرعتی ترسناک تجربه کنیم. این تغییرات به مثابه زلزله‌ای تمام حرفه‌ها را تحت تأثیر قرار داده و طبیعتاً چالش‌هایی بسیار جدی پیش روی هنرمند و تعریف اثر هنری قرار داده است. هوش مصنوعی در حال تغییر شیوه هر دو عرصه «خلق» و «ارزیابی» اثر هنری است و این موضوع جایگاه هنرمند را متزلزل خواهد کرد. این تغییرات سریع و شگفت‌انگیز این سوال را ایجاد می‌کند که آیا هوش مصنوعی رقیب جدیدی برای هنرمندان است؟

به چالش کشیدن خلق اثر هنری

شاید یکی از شگفت‌انگیزترین ویژگی‌های ابزارهای تازه هوش مصنوعی، خلاقیت باشد. مفهومی که تا پیش از این تصور می‌شد در انحصار انسان است و کامپیوترها هر چه باشند در نهایت نخواهند توانست ابتکار عمل داشته باشند و خلاقانه عمل کنند. هنرمندان و به دنبال آنها، دیزاینرها روی خلاقانه بودن آثار خود اعتبار بالایی قائل بودند و اساسا هنرمند مؤلف را به نوآوری در سبک یا فرم او می‌شناختند. اما امروز یادگیری عمیق موتورهای هوش مصنوعی دیگر صرفا کلاژی از فرم‌های پیشین را پیش روی ما نمی‌گذارند. بلکه آنها میلیاردها تصویر را پردازش و «درک» کرده و مفاهیم جدید را در فرم‌هایی به سبک دلخواه ما خلق می‌کنند. بنابراین اولین سنگر هنرمندان یعنی خلاقیت انسانی امروز دیگر بی‌رقیب نیست.

از طرفی سرعت خلق اثری با جزئیات و کیفیت شگفت‌انگیز، و بالطبع هزینه پایین تولید آن باعث می‌شود اثر خلق شده توسط ابزارهای هوش مصنوعی در مقایسه با اثری که توسط یک هنرمند با روش‌های سنتی یا دیجیتال خلق می‌شد، در دسترس‌تر و مقرون به صرفه‌تر باشد و به سبک پلتفرمهای VOD به مفهوم Art on Demand نزدیک‌تر باشد! مخاطب اثر هنری حالا می‌تواند به جای خرید یک اثر با هزینه‌ای بالا و از طریق واسطه‌های فروش آثار هنری، مستقیما اثری در سبک و مفهوم مورد نیاز و پسند خود خلق کند. بی دلیل نیست پیشگامان هنر مبتنی بر هوش مصنوعی امروز گیک‌هایی هستند که بیشتر از هنرمندان به Promptهای ابزارهای هوش مصنوعی مسلطند!

این ابزارها خلق اثر هنری با کیفیت را از انحصار هنرمندان خارج کرده‌اند و امروز بیشتر از همیشه شاهد دموکراتیزه شدن هنر هستیم. روندی که با ظهور هنر دیجیتال و فراگیری نرم‌افزارهای کامپیوتری و بعدتر موبایل‌ها شروع شده بود و حالا وارد فصلی جدید شده است. تا دیروز این تنها هنرمندان بودند که به واسطه سواد بصری و مهارتهای فنی خود می‌توانستند آثاری خلق کنند که متمایز، خلاقانه و تأثیرگذار باشد، اما حالا هر کسی که یک گوشی موبایل در دست خود دارد می‌تواند در مقام یک هنرمند آثاری را خلق کند که پیش از این زمان و هزینه بالایی باید صرف خلق آن می‌شد.

به چالش کشیدن معیارهای ارزیابی اثر هنری

ارزیابی و ارزشگذاری آثار هنری معاصر همیشه موضوعی چالشی بوده است. خصوصا وقتی پای ارتباط هنر مدرنیستی با عموم مردم به میان می‌آمد. با این حال مناسبات آکادمی‌ها، منتقدان هنری، گالری‌ها و حراجی‌ها موفق شده بودند متر و معیارهایی برای ارزش اثر هنری تعریف کنند و حول آن اقتصاد هنر را در زمین بازی خود شکل دهند. متر و معیارهایی که در بسیاری از مواقع فراتر از اثر هنری می‌رفت و جایگاه هنرمند و کانتکست ارائه اثر روی آن سنگینی می‌کرد. حالا در عصر دموکراتیزه شدن خلق اثر هنری و تغییر رفتار مصرف هنر، زمین بازی در حال تغییر است. بسیاری از آثار خلق شده توسط هوش مصنوعی مطابق با خط‌کش مبانی هنرهای تجسمی که توسط آکادمی‌ها ترویج و آموزش داده می‌شد، چیزی کم ندارند و از ترکیب‌بندی و رنگ‌ها گرفته تا فرم کلی و سبک، هوش مصنوعی درسش را از میلیاردها نقاشی و عکس پیشینیان خیلی خوب آموخته است. کاربر-هنرمند امروز بدون اینکه یک روز هم در آکادمی‌ها تئوری هنر خوانده باشد آثاری را می‌تواند خلق کند که گویی عصاره‌ای است از دانش و مهارت بشری در طول تاریخ هنر! از طرفی با توجه به تغییر شیوه‌های عرضه اثر هنری، دیگر این آثار لزوما نباید معطل توصیفات و تأییدات منتقدان هنری قرار گیرد تا بتواند توجه مخاطبان را جلب کند. بلکه شاید عرضه به‌هنگام آن در مسیری درست در شبکه‌های اجتماعی، بتواند آن را در معرض دید مخاطبان بسیار بیشتر یا حتی با کیفیت‌تری قرار دهد. همچنین با توجه به تغییر رفتار مصرف و کارکرد آثار هنری، اقتصاد هنر نیز به شکلی دیگر بروز پیدا خواهد کرد. با توجه به سادگی و هزینه پایین تولید، امروز شاید کاربرهنرمندان حتی به دنبال درآمد مستقیم از آثار خود نباشند یا اگر هم باشد، با کمک روشهایی مثل حمایت داوطلبانه[2]، جمع‌سپاری مالی[3] یا فروش ان‌اف‌تی رخ دهد.

البته که این روند نیز با ظهور هنر دیجیتال و امکان عرضه آن در اینترنت پیش از این آغاز شده بود، اما ابزارهای نوین هوش مصنوعی با خارج کردن خلق اثر هنری با کیفیت از انحصار هنرمندان با مهارت و سابقه، خط‌کش‌ها و مترها و سنت‌های این حوزه را زیر سوال برده‌اند. آکادمیسین‌ها، منتقدان هنری، گالری‌داران و دلالان آثار هنری در حراجی‌ها در آینده‌ای نزدیک با سوالات و چالش‌هایی جدی مواجه خواهند بود. آنها شاید در مقابل این گونه جدید از هنر مردمی، آن را به هنر کم‌ارزش، غیراصیل، بدسلیقه، بی‌معنا و منحرف متهم کنند. اما این کمکی به نجاتشان از زلزله‌ای که ستون‌های گالری‌ها و آکادمی‌ها را به لرزه در آورده نمی‌کند.

آیا هنرمندان حرفه خود را از دست می‌دهند؟

این سوالی است که این روزها بسیاری از حرفه‌مندان حوزه‌های مختلف با دیدن ابزارهای متنوع و شگفت‌انگیز هوش مصنوعی از خود می‌پرسند و با توجه به مقدمه گفته شده، هنرمندان نیز نگران‌تر از همیشه در معرض این پرسش هستند. در این مقدمه سعی شد نگاهی چالشی و نه همه‌جانبه به خلق، عرضه و ارزشیابی هنر در عصر پس از هوش مصنوعی داشته باشیم. حالا شاید بد نباشد جوانب دیگری را که می‌تواند هنرمند را زنده نگاه دارد نیز ببینیم!

بسیاری ابداع (و از آن مهمتر در دسترس عموم قرار گرفتن) هوش مصنوعی را اتفاقی مشابه اختراع دوربین عکاسی و تأثیر آن بر هنر نقاشی، و همچنین تهدید حرفه عکاسی با فراگیری دوربین‌های موبایل دانسته‌اند. در مورد اول می‌دانیم که اختراع دوربین عکاسی باعث شد «مهارت» نقاشی واقع‌گرایانه تا حد زیادی از ارزش و رونق بیافتد و هنر نقاشی عرصه‌های جدیدی را در قالب مکاتب مدرنیستی کشف کند. امروز دیگر از یک اثر ارزشمند نقاشی صرفا بازنمایی مو به موی واقعیت را توقع نداریم، بلکه آکادمی‌ها معیارهای ارزش یک نقاشی را به پارامترهای پیچیده‌تری وابسته کردند. در مثال دوم نیز هر چند امروز هر کسی که یک گوشی موبایل در دست دارد می‌تواند عکاسی کند، اما آنها می‌دانند که عکاسان حرفه‌ای هنوز هم چیز متفاوتی به دست آنها می‌دهند. شاید به همین دلیل است که عکاسان حرفه‌ای در ایالات متحده از ۱۶۰ هزار نفر در سال ۲۰۰۲، که هنوز گوشی‌های موبایل دوربین‌دار فراگیر نشده بود، به ۲۳۰ هزار نفر در سال ۲۰۲۱ رسیده است.

آنچه در تاریخ هنر بارها دیده‌ایم تغییر کارکرد و حتی تعریف هنر تحت تأثیر عوامل مختلف بوده است. طبیعتاً این کارکرد و تعریف در زمان خلق نقاشی‌های غار لاسکو، مجسمه‌های معبد ارختیون یونان، کاشی‌کاری مسجد شیخ لطف‌الله، گرنیکای پیکاسو و توالت مارسل دوشان نسبت به هم متفاوت بوده است. امروز اما شاید بیش از هر زمان شاهد به چالش کشیدن مفاهیمی نظیر اصالت، سنت، اثر فاخر، هنر ارزشمند، سلیقه والا و… هستیم. در این تغییر پارادایم دیجیتال، هنرمند باید دوباره به نقش و جایگاه خود در جامعه بیاندیشد و به این فکر کند که حقیقت ارزش کاری که انجام می‌دهد چه چیزی است. به نظر می‌رسد هنرمندان تا امروز همواره از مهارتمندی خود جهت کسب اعتبار بهره می‌بردند. از مفهوم تخنه در یونان باستان تا مقام استادکاری کاشی‌کار اصفهان، از نقاش رنگ روغن یک اثر فیگوراتیو پست‌مدرن تا دیجیتال آرتیست مسلط به فتوشاپ، همیشه هنرمند به «مهارت» خلق اثر هنری، فارغ از معنای آن، می‌نازید. امروز اما دیگر هنرمند نمی‌تواند صرفا بابت مهارت در خلق تصاویر بدیع اعتباری کسب کند. دیگر دوران مهارت‌فروشی به سر آمده است. هنرمند امروز باید حرفی برای گفتن یا نشان دادن داشته باشد. صرف خلق فرم‌های یکتا و جدید دیگر از کسی هنرمند نمی‌سازد. زیرا این کار را هر کسی امروز می‌تواند در عرض چند ثانیه انجام دهد. فرم‌های خلاق و یکتای اثر هنری فقط در صورتی هنوز توجه‌ها را به خود جلب خواهد کرد و واجد ارزش خواهد بود که در موقعیتی (Context) درست بیانیه‌ای (Statement) خطاب به مخاطب خود داشته باشد. البته منظور از بیانیه لزوما یک پیام مستقیم و منظورم از موقعیت لزوما گالری‌ها نیست. بلکه هنرمند امروز ممکن است جایگاه جدیدش را با فرم‌های تازه انتقال معنا و روایت در بسترهایی متفاوت تجربه کند. برای همین هم هنرمند آینده بیش از هر زمانی وابسته به دانش و درک خود از علوم انسانی خواهد بود. جایی که از چیستی انسان، رابطه‌اش با دیگر انسان‌ها، و نسبتش با جهان هستی حرف می‌زنند. هنرمند عصر هوش مصنوعی اگر می‌خواهد هنرمند باقی بماند، باید به اصالت نقشش در جامعه باز گردد و حرفی برای گفتن داشته باشد. حال این حرف را با کمک Midjourney بزند یا قلم‌مو و رنگ روغن، چندان تفاوتی نخواهد داشت.


[1] Boris Eldagsen

[2] Donation

[3] Crowd Funding

  • منبع: مجله تجربه – شماره ۲۱ – مردادماه ۱۴۰۲

منتشر شده در تاریخ

در موضوع

,

توسط

درباره اینها هم بخوانید:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *