نامه کارزار به مرکز پژوهشهای مجلس درباره طرح صیانت

پیشنهادها و راهکارهای جایگزین برای طرح صیانت

اواخر آذرماه پس از آنکه به درخواست مرکز پژوهش‌های مجلس، فهرست اشکالات طرح صیانت را از طرف کارزار ارسال کردیم، از ما خواسته شد پیشنهادها و راهکارهای ایجابی جایگزینمان را برای حمایت از کسب و کارهای اینترنتی و کاربران تدوین و ارسال کنیم. بنابراین نامه دیگری با متن زیر برای مرکز پژوهش‌ها ارسال کردم تا به قانونگذاران و مسئولان کمک کند تا شیوه نگرش کارآفرینان خدمات و کسب و کارهای آنلاین را بهتر دریابند و به جای حمایت‌های مالی که غالبا منجر به ایجاد زمینه‌های رانت می‌شود و سیاست‌های محدودکننده و آسیب‌زا، موانع موجود را رفع نمایند.

۱. به روز رسانی قوانین مالیات

متأسفانه ساختار مالیات بر مبنای تجارت پیش از دوران دیجیتال تدوین شده و در بسیاری از موارد قوانین و ساز و کارهای موجود با فضای کسب و کارهای آنلاین از جمله پلتفرم‌های عرضه و تقاضا، Market Placeها، SaaSها، پلتفرم‌های فریلنسینگ و… به هیچ وجه همخوانی ندارد. همچنین قوانین قدیمی برای کسب و کارهای آفلاین محدودیت‌هایی در حداکثر مجاز تبلیغات، حداکثر مجاز هزینه سرمایه‌گذاری و… ایجاد کرده که سرعت‌گیر جدی استارتاپ‌هایی است که «مقیاس‌پذیری» جزء مهمی از ماهیت آنهاست و با جذب سرمایه ممکن است تا سال‌ها به سوددهی (به معنای سنتی آن) نرسند. این خلل‌های جدی قانونی در حوزه‌های مختلفی نظیر مالیات بر درآمد، مالیات ارزش افزوده، مالیات بر حقوق و… وجود دارد و باید قوانین فعلی برای فضای کسب و کارهای آنلاین و پلتفرمی بهینه یا حذف و با قوانینی مبتنی بر تعاریف جدید جایگزین شوند.

۲. به روز رسانی قوانین بیمه تأمین اجتماعی

اگر با مدیران شرکت‌های خدماتی حوزه فناوری اطلاعات صحبت کنید، متوجه می‌شوید چقدر نسبت به ساز و کارهای عجیب و غیرقابل باور بیمه تأمین اجتماعی تحت فشار هستند. برخی قوانین بیمه نظیر بحث مفاصا حساب برای کارگران یدی تدوین شده اما امروز برای شرکت‌های پیشرو فناوری اطلاعات نیز به کار می‌رود و درصدهای باورنکردنی از قراردادها (که اغلب بسیار بیشتر از مالیات است) به پای قوانین قدیمی هدر می‌رود. اشکالات جدی دیگری نیز در حوزه‌های اقتصاد اشتراکی و پلتفرمی وجود دارد و پلتفرم‌های فریلنسینگ، خدمات، تاکسی‌های اینترنتی و… دچار چالش‌های جدی زمینه بیمه هستند که بحث آن بارها در مطبوعات تخصصی استارتاپی باز شده است. این ساز و کارها نیز از جدی‌ترین موانع رشد پلتفرمهای بومی در ایران در مقابل رقبای خارجی خود هستند.

۳. تسهیل مجوزها و مشکلات حقوقی

بسیاری از کسب و کارهای اینترنتی ماهیتی چندگانه و بین‌رشته‌ای دارند و به واسطه نوآوریشان مرجع مشخصی برای دریافت مجوز کسب و کار برای آنها تعیین نشده است. از طرفی در بسیاری از حوزه‌ها هنوز تعارضات جدی با مجوزهای بخش سنتی وجود دارد که اغلب بزرگترین مانع رشد ایده‌های نوآورانه است و خبرهای فیلتر شدن این نوع استارتاپ‌ها را به خاطر شکایت اتحادیه‌ها و ذینفعان کسب و کارهای سنتی بسیار شنیده‌ایم. اینماد بدون جایگاه مشخص قانونی اجباری می‌شود در حالی که هیچ مسئولیتی نسبت به کیفیت خدمات قبول نمی‌کند. نشان رسانه‌های دیجتال نیز در بسیاری از موارد وابسته به سایر مجوزهای فرساینده در وزارت ارشاد است که دریافت آنها کفش آهنین می‌خواهد و اغلب با موانع بسیاری روبروست. برای مثال جالب است که اکثر کسب و کارهای استارتاپی بزرگ کشور و پلتفرمهای بومی هنوز موفق به دریافت نشان طلایی رسانه‌های دیجیتال نشده‌اند! پیشنهاد ما این است که به جای رویکرد مجوزمحور، نظارت بر فعالیت بخش خصوصی بیشتر شود و احراز هویت صاحبان پلتفرمها جایگزین دریافت مجوزهایی شود که اغلب فرآیند دریافت آنها بسیار کندتر از سرعت رشد استارتاپ‌هاست و عملا هیچ فایده‌ای جز ایجاد انحصار ندارد. از طرفی استارتاپ‌های نوپا و کوچک برای شروع کار خود اگر سراغ ثبت شرکت و دریافت کد دارایی و پرونده بیمه و مجوزهای ارشاد و اینماد و… بروند، دیگر زمانی برای فعالیتهای نوآورانه خود نخواهند داشت! تسهیلگری مجوزها و ساز و کارهای حقوقی می‌تواند موانع بسیاری از رشد پلتفرمهای بومی را بردارد.

۴. مسأله بغرنج فیلترینگ وبسایتهای داخلی

متأسفانه هنوز که هنوز است خبر فیلترینگ پلتفرمهای بومی و استارتاپ‌های نوآور را هر از گاهی می‌شنویم! گاهی صرفا یک تعارض منافع با بخش دولتی یا یک حکم قضایی که ناشی از عدم شناخت فضای آنلاین دارد منجر به فیلترینگ یک وبسایت یا اپلیکیشن با هزاران یا میلیونها کاربر می‌شود. جالب آنکه علی‌رغم وجود ساز و کار کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه، گاهی فیلترینگ خارج از این ساز و کار و بدون مشخص شدن صادرکننده دستور آن اتفاق می‌افتد (فیلترینگ کلاب‌هاوس یک نمونه است). قوانین باید به گونه‌ای باشد که قضات قوه قضاییه، وزرای دولت، نیروهای نظامی و امنیتی و… در ساز و کاری کاملا شفاف و قانونمند و با آگاهی کامل از تبعات جدی و نابودکننده فیلترینگ برای پلتفرمهای داخلی چنین تصمیماتی را به کارگروهی متخصص و به روز ارجاع دهند و از ساز و کارهای قانونی و حقوقی دیگری غیر از فیلترینگ (که اغلب نابودکننده کسب و کارهای آنلاین است) استفاده کنند.

۵. رفع فیلتر پلتفرمهای خارجی

فیلترینگ پلتفرمهای خارجی انبوهی از تبعات فاجعه‌بار را برای امنیت کاربران و امنیت ملی و اقتصاد کشور ایجاد کرده است. در درجه اول فیلترینگ این پلتفرمها منجر به گسترش میزان استفاده از فیلترشکن‌های بی نام و نشان در کشور شده که بسیاری از آنها بدافزارها و جاسوس‌افزارهایی هستند که اطلاعات کاربران ایرانی را در سرورهایی نامشخص ذخیره و رهگیری می‌کنند! اندازه فاجعه به حدی است که امروز کمتر کسی از کاربران فضای آنلاین، چه مردم عادی و چه مسئولان نرم‌افزارهای فیلترشکن روی موبایلشان نداشته باشند. تصمیمات فاجعه‌باری نظیر فیلترینگ تلگرام منجر به آن شده که حتی داده‌هایی که روی سرورهای داخلی میزبانی می‌شوند به سرور واسطه خارج از کشور بروند و برگردند! و این یعنی امنیت کاربران و امنیت ملی حوزه گیت‌وی عملا به باد رفته است. از طرفی فیلترینگ اغلب شبکه‌های اجتماعی محبوب (نظیر فیسبوک، توییتر، یوتیوب، کلاب‌هاوس،…) منجر به تمرکز بیش از حد کاربران ایرانی روی اینستاگرام شده است و این موضوع اینستاگرام را اساسا پلتفرمی غیرقابل رقابت کرده است! این در حالی است که اگر کاربران بسته به علاقه و نیاز خود روی شبکه‌های اجتماعی متنوعی فعال بودند، رقابت پلتفرمهای ایرانی با آنها راحت‌تر بود. و در نهایت اینکه فیلترینگ شبکه‌های اجتماعی و ارتباطی منجر به بدبینی کاربران به پلتفرمهای مشابه خارجی شده است که اثر این بدبینی را هنوز در عدم اقبال عمومی نسبت به پیام‌رسان‌های ایرانی می‌بینیم و مدیران پیام‌رسانهای ایرانی خود به این مسأله اذعان دارند که بزرگترین مانع رشد آنها همین بدبینی ناشی از فیلترینگ است. و نکته پایانی اینکه بسیاری از منابع موجود بین‌المللی نیز به اشتباه فیلتر است و این نیز بحث آموزش و یادگیری نیروهای انسانی را دچار اختلالات جدی کرده است. از فیلترینگ یوتیوب که تبعات فاجعه‌باری در حوزه آموزش دارد بگذریم، حتی بسیاری از پلتفرمهای دانلود عکس نیز فیلتر شده‌اند و امروز دانلود یک عکس ساده از گوگل ایمیج نیز دچار مشکل است!

۶. تلاش برای رفع فناتحریم‌ها

بسیاری از خدمات پلتفرمهای خارجی استفاده کاربران ایرانی را محدود یا مسدود کرده‌اند. این پلتفرمها تحریم‌های بین‌المللی را بهانه‌ای کرده‌اند تا به ایرانیان خدمات ندهند. گاهی حتی حساب‌های کاربری ایرانیانی که سالهاست خارج از ایران زندگی می‌کنند بسته می‌شوند. این فاجعه بین‌المللی در دنیای فناوری اطلاعات می‌بایست با دیپلماسی و پیگیری‌های حقوق بین‌الملل رفع شوند. اگرچه محدود شدن خدماتی که جنبه مالی دارند به خاطر تحریم‌های ظالمانه بین‌المللی تا حدی می‌تواند وجاهت قانونی داشته باشد، اما مسدود شدن خدمات رایگان برخی از وبسایت‌ها برای ایرانیان صرفا به خاطر ایرانی بودن، توهین‌آمیز و تحقیر آمیز است و باید ساز و کارهای دیپلماتیک و قوانینی جهت پیگیری و رفع این مشکلات در وزارت خارجه و وزارت ارتباطات به وجود آید.

۷. هدر رفت نیروی انسانی متخصص در سربازی

سربازی اجباری اغلب بهترین سالهای عمر یک مرد جوان ایرانی را می‌گیرد و در ازای آن هیچگونه پیشرفت شغلی یا فناورانه نمی‌دهد. بسیار دیده شده که جوانان متخصص ایرانی در حوزه فناوری اطلاعات به خاطر رفتن به سربازی در روزگاری که فناوری‌ها ماه به ماه و روز به روز پیشرفت می‌کنند، از قافله عقب مانده و شغل و تخصص قبلی خود را نیز از دست داده است. همچنین سربازی اجباری منجر به هدر دادن هزینه‌های گزاف مالی و زمانی جهت ادامه تحصیل در مقاطع ارشد و دکتری شده است در حالی که هیچ انگیزه‌ای غیر از فرار از سربازی برای ادامه تحصیل بسیاری از این افراد وجود ندارد! سربازی اجباری بزرگترین چالش جوان نخبه ایرانی است که از سنین کم، تخصص‌های روز دنیا را کسب کرده است و منجر به فروپاشی زندگی و تخصص او می‌شود. با طرح‌هایی نظیر سربازی حرفه‌ای (که در حال حاضر در مجلس نیز مطرح است) یا تخصص‌گرایی در این حوزه (که با تسهیل امریه‌ها برای استارتاپ‌های دانش‌بنیان و غیردانش‌بنیان می‌تواند اتفاق بیفتد) می‌توان جلوی دربانی و نگهبانی نخبگانی را که در عرض چند ساعت می‌توانند با مهارت خود یک کسب و کار را متحول کنند گرفت.

۸. تشویق به مهاجرت معکوس

امروزه یکی از بزرگترین چالشهای کسب و کارها و پلتفرمهای آنلاین سیل عظیم مهاجرت متخصصان است که آنها را دچار مشکلات جدی در حوزه نیروی انسانی کرده است. آمارها چنان وحشتناک است که در صورت ادامه این مسیر تا چند سال آینده متخصصی با تجربه بیشتر از پنج سال در کشور باقی نخواهد ماند! البته از مهمترین انگیزه‌های این مهاجرت‌ها موانع بسیاری است که برخی از آنها در این نامه به آن اشاره شده است. اما می‌توان شرایطی تشویقی برای جذب نیروهای مهاجرت کرده ایجاد کرد تا چه افراد متخصصی که به خاطر جذابیت جایگاه‌های شغلی بین‌المللی به خارج از ایران رفته‌اند، و چه کسب و کارهایی که این نخبگان را به کار بگیرند منفعت قابل توجهی بگیرند. البته این مشوق‌ها نباید مالی باشند بلکه شرایط زندگی و کار باید تا جای ممکن تسهیل شود.

۹. سرمایه‌گذاری بخش خصوصی

حجم عظیم نقدینگی و سرمایه‌های کلان بخش سنتی جامعه فرصت بی‌نظیری برای ورود به سرمایه‌گذاری حوزه‌های مختلف فناوری اطلاعات و به خصوص استارتاپ‌ها ایجاد کرده است که متأسفانه قوانین و ساز و کارهای موجود هیچ کمکی برای تشویق آنها به فعالیت در این حوزه نکرده است. با حذف موانع موجود بر سر راه استارتاپ‌ها و کاهش ریسک آنها، و همچنین دعوت و تشویق سرمایه‌گذاران بخش سنتی به فعالیت در این حوزه می‌توان جهش عظیمی را در خدمات آنلاین ایرانی شاهد بود. اما متأسفانه آن چه اغلب در اخبار و رسانه‌ها (به خصوص رسانه ملی) درباره فضای آنلاین مخابره می‌شود، بیشتر مرتبط با کلاهبرداری‌های آنلاین و فسادها و فیلترینگ و… بوده و این منجر به بدبینی جامعه نسبت به این فضا شده است. از طرفی تسهیل ورود استارتاپ‌های بزرگ به بورس و فرابورس نیز می‌تواند چشم‌انداز مثبتی برای استارتاپ‌ها ایجاد نماید.

۱۰. تقویت و مانع‌زدایی از فرصتهای بین‌المللی

متأسفانه اغلب استارتاپ‌های ایرانی به دلیل تحریم‌ها امکان ورود به عرصه بین‌المللی ندارند و فرصت‌های موجود در منطقه را به راحتی از دست داده‌اند. از طرفی برخی همکاری‌های بین‌المللی از دید نیروهای امنیتی با بدبینی فلج‌کننده‌ای مواجه است که منجر به آن می‌شود که حتی در صورت وجود فرصت، کارآفرینان ایرانی عطای آن را به لقایش ببخشند. تشویق کارآفرینان خدمات آنلاین به حضور در بازراهای بین‌المللی و کمک به آنها برای دور زدن تحریمها و افزایش نفوذ منطقه‌ای و بین‌المللی فرصتی است که هم برای کارآفرینان و هم برای کشور می‌تواند بسیار مفید و موثر باشد.

کمک به ورود و حضور سرمایه‌گذاران خارجی در ایران می‌تواند منجر به ورود ارز و کمک به استقلال بیشتر فضای دیجیتال کشور شود. جدا از چالش مربوط به تحریم‌ها (که در بسیاری از موارد حل شده و امروز شاهد برندهای خارجی زیادی در ایران هستیم) متأسفانه نگاه‌های بدبینانه امنیتی در این حوزه نیز به موانع موجود بیشتر دامن زده است. در حالی که منافع سرمایه‌گذاران خارجی در بحران‌ها و تحریم‌ها می‌تواند به عنوان یک اهرم فشار مثبت در مقیاس بین‌المللی محسوب شود و ذینفعان این سرمایه‌گذاری‌ها نتوانند بازار جذاب ایران را در این حوزه نادیده بگیرند. متأسفانه امروز در شرایطی زندگی می‌کنیم که حتی در صورت برداشته شدن تحریم‌ها، کمتر متخصصان و سرمایه‌گذاران بین‌المللی رغبتی به حضور در کشور ایران دارند زیرا اخبار منفی چند مورد محدود در گذشته منجر به از بین رفتن حس امنیت آنها شده است. این در حالی است که بزرگترین هاب‌های منطقه با حضور بزرگترین شرکتهای بین‌المللی در امارات، ارمنستان و ترکیه در حال شکل‌گیری و رشدی غیر قابل قیاس با وضعیت کنونی ایران هستند.

۱۱. آموزش فناوری اطلاعات و سواد رسانه‌ای

یکی از بزرگترین وظایف دولت‌ها حضور و کمک به حوزه آموزش است. اگر به دنبال رشد فناوری اطلاعات در آینده هستیم، باید بحث آموزش را در تمام سطوح جدی بگیریم و برنامه‌های جدی برای آن داشته باشیم. آموزش تخصص‌های مورد نیاز پلتفرمهای آنلاین به صورت فراگیر و ارزان یا رایگان خصوصا در مناطق محروم می‌تواند منافع چندگانه‌ای برای کشور ایجاد کند و معضل کمبود نیروی انسانی متخصص را نیز به تدریج حل کند. اما متأسفانه امروز نه تنها در این حوزه برنامه مشخصی وجود ندارد، که حتی پلتفرمهای آموزشی مهم دنیا نظیر یوتیوب نیز فیلتر شده است تا مردمان ما با وجود ضریب نفوذ بالای اینترنت از موهبت یادگیری جدیدترین مهارتهای بین‌المللی به صورت آنلاین و رایگان نیز بی‌بهره باشند.

آموزش سواد رسانه‌ای نیز می‌تواند در جلوگیری از آسیب‌های فضای آنلاین بسیار موثر واقع گردد. به جای قوانین محدودکننده برای کاربران و پلتفرمها، دولت می‌بایست به صورت قوی و مستمر شهروندان ایرانی را نسبت به این آسیب‌ها آگاه سازد و مهارت‌های عمومی بسیار مهمی نظیر پرداخت امن، شناسایی فیک‌نیوزها، تشخیص اعتبار منابع و کانالهای اطلاعاتی، و… را نه با نگاهی بدبینانه نسبت به این فضا، که با رویکردی ایجابی و مثبت به کاربران (به خصوص والدین خانواده‌ها) آموزش دهد.

۱۲. معرفی پلتفرمها و استارتاپ‌ها در صدا و سیما

متأسفانه امروز نگاه اقتصادی و بازرگانی حاکم بر رسانه ملی منجر به آن شده که بسیاری از برنامه‌های تلویزیونی و رادیویی جنبه‌های تجاری داشته باشند و همین موضوع اصلیترین علت محدودیت در محتواهایی است که درباره پلتفرمها و استارتاپ‌های ایرانی هستند. امروز یک مجری تلویزیونی نمی‌تواند اسمی از این استارتاپهای بومی به رایگان ببرد و در اخبار رسمی صدا و سیما نیز کمتر از نام برندهای دیجیتال ایرانی چیزی می‌شنویم. این در حالی است که در رسانه‌های دنیا (به خصوص رسانه‌های دولتی) برنامه‌ها و اخبار زیادی از استارتاپ‌ها بدون چشم‌داشت مالی ساخته و گفته می‌شود و این منجر به رشد و توسعه بیشتر آنها می‌شود.

۱۳. سلب مسئولیت مدیران پلتفرم‌ها

یکی از بزرگترین چالشهای پلتفرمها که تا کنون منجر به عدم رشد یا حتی شکست آنها شده است، مشخص نبودن حوزه مسئولیت مدیران پلتفرمهای کاربرمحور در قبال محتوای کاربرانشان است. این مسأله که منجر به نابودی نسل اول پلتفرمهای ایرانی نظیر پرشین بلاگ، کلوب، بلاگفا و… شده است امروز هم مهمترین دغدغه مدیران پلتفرمهای کاربرمحور است. در این زمینه هم قوانین بسیار مبهم و عقب‌مانده هستند و نگاهی بدبینانه و امنیتی نسبت به هر موضوعی دارند و هم قضات محترم متأسفانه آگاهی لازم نسبت به همین قوانین موجود و عرف بین‌المللی در این حوزه ندارند. با تدوین و تصویب قوانین دقیق و مفصلی جهت سلب مسئولیت مدیران پلتفرمها، رقابت نامتعادل موجود بین پلتفرمهای خارجی نظیر اینستاگرام (که هر محتوایی به راحتی در آنها منتشر می‌شود) با پلتفرمهای داخلی می‌تواند به سمت تقویت نمونه‌های داخلی سوق داده شود.

در پایان این نامه نیز اضافه کردم «فهرست فوق گزیده‌ای از ایده‌هایی است که با همفکری جمعی از فعالان استارتاپی در کارگروه پیگیری طرح صیانت در کارزار طی مدت کوتاهی تدوین شده است تا بتواند نگرشی درست نسبت به نیازمندی‌ها و دغدغه‌های کارآفرینان این حوزه به دست دهد. امیدواریم به جای طرح‌های بلاتکلیف، محدودکننده و کلی نظیر طرح صیانت، طرح‌هایی تخصصی به صورت جداگانه با محوریت مسائل فوق تدوین و در مجلس توسط قانونگذاران بررسی گردد و یا قوانین موجود در زمینه‌های فوق به روز شود.»


منتشر شده در تاریخ

در موضوع

توسط

درباره اینها هم بخوانید:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  1. امیرحسین وحدتی خواه نیم‌رخ
    امیرحسین وحدتی خواه

    اگه واقعا جایگزین بشه خیلی خیلی خوب میشه