این یادداشت در سرمقاله روزنامه پیام ما در روز چهارشنبه ۲۴ فروردین ۱۴۰۱ منتشر شده است:
درباره اشکالات طرح صیانت زیاد صحبت شده. اما شاید کمتر از فرصتها و تجربههای بینظیری که برای جامعه مدنی ساخته حرفی به میان آمده باشد! تجربه یک اعتراض فراگیر مدنی پیوسته که نتایج قابل توجهی هم داشته است. حالا که تقریبا پس از یک سال هنوز سرنوشت این طرح نامشخص است و مجلس علیه کمیسیون مشترک رأی داده، شاید زمان خوبی باشد برای آنکه جوانب مختلف پدیده اعتراضات اجتماعی کمنظیر علیه این طرح را مرور کنیم.
اگرچه ریشههای طرح صیانت به چند سال قبل برمیگردد، اما زمزمههای جدی شدن آن در بهار ۱۴۰۰ شروع شد و اظهار نگرانیهای پراکندهای از فعالان استارتاپی دیده میشد. خاطرم هست روزی که من هم توئیتی در این باره نوشته بودم، یکی از دانشجویانم پرسید آیا کارزاری برای این موضوع راه انداختهایم یا نه. من طبق معمول گفتم کارزارها را شهروندان سادهای مثل شما مینویسند. این شد که او کارزار اعتراض به طرح صیانت را با عنوان «مخالفت با طرحهای محدودکننده اینترنت بینالمللی و فیلترینگ شبکههای اجتماعی» ثبت و در ۱۵ تیرماه منتشر شد. همزمان از مجلس زمزمههای اصل هشتاد و پنجی شدن طرح به گوش میرسید و در نهایت روز ۲۶ تیرماه با وجود بیش از ۲۰۰ هزار امضا برای این کارزار تا آن زمان، بررسی این طرح ذیل اصل ۸۵ در صحن علنی مجلس تصویب شد.
تصویب این طرح باعث شد موج جدیدی از اعتراضات شکل بگیرد. امضاهای قابل توجه و رو به رشد کارزار انگیزه بسیاری از معترضان و منتقدان را بیشتر کرده بود. خیلی زود نهادهای صنفی فعال در حوزه فناوری اطلاعات بیانیههایی در مخالفت با طرح صیانت منتشر کردند و این موضوع باعث شد نمایندگان موافق طرح و هواداران آنها که تا آن زمان مخالفان را متهم به ناآگاهی و عدم تخصص میکردند، در برابر این بیانیههای صنفی و تخصصی قرار بگیرند. اتحادیه کشوری کسب و کارهای مجازی، انجمن تجارت الکترونیک ایران، انجمن صنفی کسب و کارهای اینترنتی، سازمان نظام صنفی رایانهای تهران، انجمن شرکتهای نرمافزاری و… بیانیههایی در مخالفت صریح با طرح منتشر کردند. همگرایی کمسابقه این انجمنها باعث شد سمنهای دیگری نیز با انتشار بیانیه به جمع مخالفان بپیوندند و اثرات مخرب طرح صیانت را بر حوزه خود بیان کنند.
در کنار حضور و اعتراض سمنها، اتفاق دیگری باعث شد موج همافزاییهای اجتماعی شکل بیسابقهای به خود بگیرد: حدود ۵۰ شرکت خصوصی شامل استارتاپها و پلتفرمهای بومی (که طرح صیانت مدعی حمایت از آنها بود) بیانیهای در حمایت از این کارزار اعتراضی منتشر کردند. فهرست این استارتاپها که اغلب از سرشناسترینها بودند بحث زیادی برای مدعیان حمایت از پلتفرمهای بومی که هوادار طرح صیانت بودند باقی نمیگذاشت. مشارکت بینظیر استارتاپها و شرکتها محدود به این بیانیه نماند. در حرکتی خودجوش بیش از ۲۵۰ وبسایت در نوار ویژهای که به بالا یا پایین وبسایتها چسبیده بود از مخاطبان خود دعوت کردند به کارزار مخالفت با طرح صیانت بپیوندند و به صفحه آن کارزار لینک داده بودند. حرکتی که رکورد بیسابقه دیگری را در تجربه جمعی اعتراض مدنی به تصویب یک قانون ثبت کرد.
طبعا چنین موج اعتراضی بزرگی که میان سمنها و شرکتهای خصوصی به موازات رشد تصاعدی امضاها شکل گرفته بود، از بازتابهای ویژه رسانهای بیبهره نماند. بارها تیتر یک روزنامهها به این موضوع اختصاص پیدا کرد و اخبار مربوط به اعتراضات و فراز و فرودهای طرح در مجلس سوژه بسیاری از خبرگزاریها و سایتهای خبری شد. به طوری که تا امروز بیش از 1.420.000 رکورد خبری فقط در Google News برای کلیدواژه طرح صیانت ثبت شده است. در این میان البته احزاب هم همانطور که انتظار میرفت، هر چند نه به عنوان پیشگام، با انتشار بیانیهها و یادداشتها با این موج رسانهای همراهی میکردند. نکته قابل توجهی که به زعم من در اثرگذاری فرآیند این مطالبهگری بسیار موثر بود آن بود که مخالفت با طرح صیانت ورای گرایشات سیاسی شکل گرفت. به این معنا که مخالفان و معترضان به طرح صیانت محدود به منتقدان مجلس یا دولت نبود، بلکه علاوه بر اصلاحطلبان، بسیاری از اصولگرایان نیز نسبت به این موضوع فعالانه منتقد و معترض بودند.
از دیگر بازیگران مهم این حرکت اعتراضی، شهروندان داوطلبی بودند که به شکلهای مختلف در تولید محتوا در انتقاد یا اعتراض به طرح صیانت مشارکت کردند. بسیاری از متخصصان فناوری اطلاعات، فعالان صنفی، حقوقدانان و… به تدوین و انتشار مستنداتی پرداختند که به صورت جزء به جزء نسخههای مختلف طرح صیانت را نقد و بررسی میکردند. همچنین در کلابهاوس رومهای متعددی با این موضوع برگزار شد و از کارشناسان و کنشگران صنفی تا شخصیتهای سیاسی و نمایندگان مجلس در آن به گفتگو در این باره میپرداختند و در بسیاری از آنها بحثهای بسیار داغی با حضور موافقان و طراحان طرح شکل میگرفت که اغلب شبها تا دیرهنگام ادامه مییافت. از سوی دیگر تعدادی از تولیدکنندگان محتواهای اینستاگرامی که حالا پلتفرم محبوب خود را در خطر میدیدند شروع به محتواهای متنوع آموزشی یا آگاهیبخش کردند و برخی از این محتواها در قالب ویدیو میلیونها بار دیده میشدند. به اشتراکگذاری خودجوش برخی بازیگران و سلبریتیها نیز به گسترش بیشتر این محتواها دامن میزد.
یکی دیگر از اتفاقات بینظیر که میتواند به عنوان یکی از تجربههای جمعی مبتکرانه در زمینه کنشگری دیجیتال نام برده شود، امکان تولید یک موشنگرافیک اختصاصی به نام هر یک از امضاکنندگان کارزار طرح صیانت بود که در آن فرد مخالفت خود را کنار یک میلیون نفر دیگر اعلام میکرد. زیرساخت فنی و سختافزاری تولید صدها هزار ویدیو به صورت داینامیک، توسط داوطلبان و اسپانسران تأمین شد با کمک تیم فنی کارزار این امکان برای امضاکنندگان مهیا شد. این اتفاق باعث شد دهها هزار کاربر این ویدیوهای شخصیسازی شده را در اینستاگرام خود منتشر کنند تا موج دیگری در روند اعتراضات ایجاد شود.
همه این اتفاقات در کنار هشتگ #طرح_صیانت که تقریبا همیشه در طول این چند ماه زنده باقی مانده بود، باعث شد یک کنش مدنی پیوسته و موثر شکل بگیرد و نوعی همگرایی تاریخی در ارکان مختلف جامعه مدنی و تکتک شهروندان ایجاد شود که کمتر در تاریخ کشورمان حول محور مخالفت مدنی با تصویب یک قانون دیدهایم. این تجربه تاریخی هم از نظر پیوستگی و استمرار، هم از نظر بازیگران متنوعی که داشت، و هم از نظر شدت و عمق مطالبه جزء کمنظیرترین تجربههای جمعی مردم ایران بود.
منبع: روزنامه پیام ما
دیدگاهتان را بنویسید