این یادداشت در ستون هفتگیام در روزنامه همیمیهن به تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۲ منتشر شده است.
صبح روز شنبه، بسیاری از مردم نتوانستند طبق روال اول هر هفته کار خود را شروع کنند. حدود ساعت ۹:۴۵ اینترنت برای بسیاری از کاربران در سرتاسر کشور قطع یا با اختلالات جدی مواجه شد. برای برخی دسترسی به ترافیک بینالمللی محدود شده بود، برای بعضی حتی پلتفرمهای داخلی نیز از دسترس خارج شده بودند و اختلالات شبکه منجر به از کار افتادن سیستمهای ارسال پیامک سیستمی و درگاههای پرداخت آنلاین و بسیاری از سرویسهای آنلاین شد. این اختلالات تا نزدیک یک ساعت در سرتاسر کشور ادامه داشت و در اینمدت هیچ مسئولی، توضیحی درباره مشکلات پیشآمده نداد. فعالان حوزه آیتی در این مواقع دستشان به هیچجا بند نیست. اغلب با کنار هم گذاشتن شواهد فنی گمانهزنیهایی میکنند که بتوانند کسب و کارهایشان را نجات دهند.
درنهایت حدود یکساعت بعد روابط عمومی شرکت ارتباطات زیرساخت بیانیه کوتاهی منتشر کرد و ضمن عذرخواهی اعلام کرد، در شبکه انتقال استان تهران اختلالی پیش آمده بود که رفع شد. بدون توضیحات فنی بیشتری که بتواند درک بهتری به متخصصان حوزه شبکه بابت دلایل چنین رخدادهایی ارائه دهد. تقریباً همزمان یک گروه هکری نیز مدعی شد، این اختلال بهخاطر حمله هکری آنها بوده است. اختلالات، سرعت پایین و فیلترینگ گسترده، بخشی از زندگی دیجیتال مردم ایران را شکل داده است. اما چرا اتفاقاتی نظیر این قطعی سراسری نیز در مقیاسهای مختلف زیاد رخ میدهد؟ برای پاسخ دقیقتر به این سوال، دو موضوع را باید بهشکلی جدی در نظر گرفت. موضوعاتی که بیشتر به سیاستگذاریهای کلی در زمینه اینترنت برمیگردد، تا کیفیت سختافزارها و تکنولوژیهای قدیمی و کمبود بودجه!
موضوع اول درباره همان شرکتی است که بیانیه اخیر را منتشر کرده است؛ شرکت ارتباطات زیرساخت. این شرکت در وبسایتاش خود را بهعنوان «پیشران زیستبوم ارتباطات دیجیتال امن و پایدار کشور» معرفی کرده است. اما فعالان آیتی، این شرکت بهاصطلاح خصوصی را با انحصار واردات و توزیع پهنای باند اینترنت در کشور میشناسند. تمام ترافیک بینالمللی اینترنت تنها ازطریق این شرکت از طرفهای بینالمللی با شرایط و تعرفهای غیرشفاف خریداری شده و در اختیار اپراتورها، دیتاسنترها و… قرار میگیرد. این درحالیاست که در اغلب کشورهای جهان تأمین، تبادل و توزیع ترافیک ازطریق شرکتهای متنوع خصوصی صورت میگیرد و طبیعتاً اصل رقابت و دستنامرئی بازار منجر به افزایش کیفیت و کاهش قیمت میشود. بهنظر میرسد اینجا هم تلاقی دو انگیزه قوی؛ انحصارطلبی و کنترلگری با پوشش قانونی منجر به پایمالشدن حقوق مردم شده است.
موضوع دوم به معماری و ساختار فنی شبکه در ایران برمیگردد. درک این موضوع هرچند از نظر فنی کمی سخت است، اما نتایج آن میتواند سنجه خوبی از وضعیت موجود به دست ما بدهد. همانطور که میدانید ساختار اینترنت به عنوان یک شبکه درهمتنیده بینالمللی، نامتمرکز است. شبکههای مختلف کوچک و بزرگ در سرتاسر جهان به هم متصل میشوند و شبکهای جهانی و نامتمرکز را بهنام اینترنت تشکیل میدهند. طبیعتاً هر دو صفت بهکاررفته در جمله قبل برای برخی سیاستگذاران ترسناک است؛ جهانی و نامتمرکز! بنابراین قابل حدس است که ساختار معماری شبکه در ایران بهگونهای طراحی شود که هم بتواند مستقل از جهان کار کند، هم ساختاری شبهمتمرکز داشته باشد تا بتوان راحتتر دسترسی به آن را کنترل و مدیریت (بخوانید رصد و سانسور) کرد. برای همین است که آتشگرفتن یک حوضچه ارتباطی سر یک چهارراه در تهران، خاموششدن یک دیتاسنتر در تهران، یا اختلال در شبکه انتقال استان تهران، منجر به اختلالات فراگیر اینترنت یا قطع آن در سرتاسر کشور میشود! تأمینکننده انحصاری و معماری شبهمتمرکز مبتنی بر کنترلگری، شاید با دغدغه امنیت تعریف شده باشند، اما بهشکل تناقضآمیزی امروز یکی از مهمترین تهدیدهای امنیتی مردم شدهاند. این موضوع را بگذارید کنار سیاست فیلترینگ که منجر به توزیع گسترده فیلترشکنهایی بعضاً بینامونشان و خروج بخش قابلتوجهی از ترافیک داخلی ازطریق آنها به سرورهای نامعلوم خارجی شده و طبق بنچمارکهای معتبر، ایران را در فهرست آلودهترین شبکههای جهان قرار داده است. بنابراین اگر بیانیه اخیر هکرها هم دروغین باشد، میتوان دید که این شبکه به سستی تار عنکبوت بهنظر میرسد و با کوچکترین تهدید سایبری جدی، همهچیزش به باد میرود.
دیدگاهتان را بنویسید