در رابطه با تبعات اقتصادی فیلترینگ و استفاده فراگیر از فیلترشکنها یادداشتی نوشتم که ذیل تیتر اول روزنامه «هممیهن» و پرونده آن درباره بررسی پیامدهای گسترده صنعت فیلترینگ بر اقتصاد و جامعه منتشر شد:
اینکه در سال ۲۰۲۳ یادداشتی بنویسیم درباره تبعات منفی فیلترینگ، خودش نشان میدهد در چه شرایط عجیبی زندگی میکنیم! همزمان با سرعت رشد گیجکننده فناوری در جهان، حس پیرمردی را دارم که در دهکدهای وسط کویر میخواهد درباره تبعات منفی کور کردن قناتها حرف بزند و آنهایی را که چاههای آب را خراب میکنند شماتت کند! اما به نظر میرسد ذینفعان «اقتصاد فیلترینگ» موفق شدهاند بدنه ایدئولوژیک حاکمیت را نیز مجاب و با خود همراه کنند و با توجیهاتی که در چارچوب ایدئولوژی رسمی موجه به نظر میرسند، آنها را فریب دهند. به هر حال بحث چندهزار میلیارد تومان گردش مالی و احتمالا اعمال نفوذ کشورهای دوست و برادر است و طبیعتا ذینفعان فیلترینگ بیکار نمینشینند!
بنابراین اجازه دهید به جای صحبت درباره حق آزادی بیان و حقوق شهروندی، به قول بازاریها شمردهشمردهتر حرف بزنیم شاید لااقل تبعات اقتصادی چنین تصمیمات ناکارآمدی بتواند خیانتبار بودن آن را، فارغ از چارچوب ایدئولوژی رسمی حاکمیت بهتر نشان دهد. اما آیا واقعا تبعات فیلترینگ محدود به چهار پنج هزار میلیارد تومان هدررفت پول مردم برای دور زدن آن میشود؟ به نظر میرسد این اعداد و ارقام، هر چند توضیحدهنده خوبی برای اندازه بازار ذینفعان خودی و غیرخودی است، اما نمایانگر ابعاد متنوع زیانهای فیلترینگ از نظر اقتصادی نیست.
پیش از آنکه به ابعاد مختلف تبعات اقتصادی فیلترینگ بپردازیم لازم است اشارهای به گستره اثرگذاری آن بیندازیم. همانطور که میدانیم بزرگترین شبکههای اجتماعی و ارتباطی مورد استفاده ایرانیان با بیش از ۴۰ یا ۵۰ میلیون نفر کاربر فعال فیلتر شده است که هزاران صفحه مربوط به کسبوکارها و متخصصان را نیز شامل میشود. اما امروز فیلترینگ در ایران محدود به اینها نیست. کافی است شما در هر زمینهای یک اصطلاح انگلیسی را در گوگل جستوجو کنید و روی لینک سایتهای خبری، علمی و سرگرمی خارجی در نتایج جستوجو بزنید. یا در بخش جستوجوی تصاویر گوگل بهدنبال یک تصویر معمول بگردید. به جرأت میتوان گفت تقریبا نیمی از وبسایتها و تصویرها به خاطر دامنه گسترده فیلترینگ برای شما باز نخواهد شد! اما حتی دامنه تبعات فیلترینگ محدود به این هم نیست. به خاطر تلاشهای مستمر برای جلوگیری از فیلترشکنها، اختلالات فراگیری در شبکه اینترنت ایران وجود دارد که بسیاری از خدمات آنلاین را دچار مشکل کرده است. ترافیک بسیاری از CDNها و سرورهای ابری بینالمللی دچار اختلالات جدی است و برحسب شانستان ممکن است صفحات وب یا فایلهای وابسته به آن (حتی مثل فایلهای css و js) باز شود یا نه، که این منجر به بارگزاری بسیار کند یا ناقص وبسایتها یا سرویسهای آنلاین میشود. یا برای مثال برگزاری یک جلسه آنلاین، حتی روی پلتفرمهای داخلی اغلب با قطع و وصلی کاربران مواجه میشود. بنابراین فارغ از فیلترینگ، گستره اختلالات اعمال شده روی شبکه آنچنان زیاد است که عملا بدون استفاده از فیلترشکن شما بهره چندانی از اینترنت نخواهید داشت.
اما برگردیم به تبعات اقتصادی چنین فاجعهای در بستر زندگی دیجیتال مردم. یکی از هزینههای پنهانی که شهروندان این روزها بابت فیلترینگ میپردازند، «نفرساعت» هدررفته برای دور زدن فیلترینگ، کاهش سرعت اینترنت به خاطر استفاده از فیلترشکنها و همچنین سروکله زدن با اختلالات اینترنت است. این نفرساعت چه برای آن زن روستایی در سیستان و بلوچستان که از طریق اینستاگرام محصولاتش را میفروشد و چه برای برنامهنویسی که روی بزرگترین محصولات دیجیتال کار میکند، قابل توجه است. مصرفکنندگان فیلترشکنها برای انجام بسیاری از کارهای روزمره ناچارند هر روز با انواع فیلترشکنهای رایگان و غیررایگان و پروکسیهای تلگرام سر و کله بزنند و بخشی از وقت آنها بابت دور زدن فیلترینگ و معطل شدن به خاطر اختلالات هدر برود. از طرفی بخشی از نخبگان فناوری اطلاعات کشور (به جای کار روی فناوریهای روز دنیا) همواره مشغول یافتن راهحلهای جدید برای دور زدن فیلترینگ هستند و از آنجا که الگوریتمهای فیلترینگ همیشه در حال به روز شدن و پیچیدهتر شدن هستند، بازی موش و گربه آنها با فیلترچی پایان ندارد.
اما این هدررفت نفرساعت متخصصان، صرفاً از منظر مالی قابل اندازهگیری نیست. فرسوده شدن آنها طی این فرآیند در کنار سایر محدودیتهای اقتصادی در نهایت منجر به افت شدید کیفیت زندگی دیجیتال آنها شده و یکی از اصلیترین مشوقهای مهاجرت آنها و ایجاد بحران منابع انسانی، خصوصا در حوزه آیتی شده است. طبق پژوهشهای میدانی «رصدخانه مهاجرت ایران» سیاستهای حاکم بر اینترنت و موضوعاتی مثل طرح صیانت یکی از اصلیترین انگیزههای مهاجرت عنوان شده است و بهطور کلی میل به مهاجرت در بیش از ۷۰ درصد فعالان کسب و کار کشور وجود دارد. اثرگذاری وضعیت فیلترینگ بر انگیزههای مهاجرت را میتوان با یک گفتوگوی ساده با متخصصان مهاجرتکردهی حوزه آیتی بهراحتی بازشناخت. متخصصانی که اگر تصمیمات خودخواهانه در سیاستهای خارجی و داخلی نبود، میتوانستند همچون جوانان هندی در جهان آیتی سرآمد باشند و از منظر اقتصادی، ارزآوری عظیمی را با صادرات خدمات آیتی برای کشور رقم بزنند.
یکی دیگر از هزینههای پنهان فیلترینگ برای شهروندان، افزایش «شکاف دیجیتالی» است. دسترسی به فیلترشکنها هم بهخاطر هزینه مستقیمی که بر دوش شهروندان میگذارد و هم به خاطر کم بودن دانش فناوری یا پایین بودن فاکتور سازگاری با تکنولوژی (technology adaptation) بخشی از شهروندان را از دسترسی آزاد به اینترنت محروم میکند. این عوامل بهخصوص روی طبقه کمبرخوردار، زنان و افراد مسن تأثیر بیشتری دارد. بدینترتیب با ادامه یافتن این روند و پیچیدهتر شدن شیوههای دور زدن فیلتر و هزینهبر بودن آنها در شرایطی که بسیاری از مردم دچار بحرانهای شدید مالی هستند، منجر به حذف شدن مصرف ترافیک بینالمللی از سفره دیجیتال بخش قابلتوجهی از مردم میشود. تفاوت مصرف محتوایی و رسانهای این بخش از جامعه با آنها که برخوردارترند یا سواد تکنولوژی بیشتری دارند منجر به افزایش ناعادلانه و بیش از پیش شکاف دیجیتال در جامعه ما خواهد شد و امکان دسترسی به دانش روز دنیا را برای این دسته از مردم روزبهروز سختتر خواهد کرد.
اگر بخواهیم سیاهه تبعات متنوع اقتصادی فیلترینگ را کاملتر کنیم، میتوانیم به نابودی امنیت شخصی کاربران و امنیت شبکه کشور نیز اشاره کنیم. استفاده از انبوه اپلیکیشنهای فیلترشکن ناامن و استفاده از پروتکلها و روشهای نامتعارف برای دسترسی آزاد به اینترنت در سطحی گسترده، منجر به آن شده است که کشور ایران در شمار آلودهترین کشورها از نظر امنیت دیوایسها و شبکه شناخته شود. این موضوع علاوه بر ایجاد ریسکهای فردی نظیر باجافزارها و جاسوسافزارها و انواع دیگر بدافزارها، منجر به ناامنی گسترده زیرساخت کشور میشود که برخی شواهد آن را در هکها و نفوذهای اخیر شاهد بودهایم.
این فهرست را میتوان کاملتر کرد و ابعاد اثرگذاریهای مستقیم و غیرمستقیم فیلترینگ را صرفاً در بعد اقتصادی بیشتر شناخت، اما مسئله غمانگیزتر میشود وقتی میدانیم همه اینها به خاطر هیچ بوده است. لااقل اگر سیاست فیلترینگ، تصمیمگیران آن را به اهداف تعریف شده خود میرساند، شاید کمی قابل درکتر بود و موضوع در حد اختلافنظر در شیوه حکمرانی قابل تحلیل میشد! اما ناکارآمدی نهایی سیاست فیلترینگ بارها و بارها در این کشور تجربه شده و امروز فیلترینگ نهتنها مشکلات امنیتی و ریشه اعتراضات مردم را حل نکرده، بلکه به هیچ وجه منجر به عدم استفاده مردم از شبکههای اجتماعی بینالمللی یا عدم دسترسی آزاد آنها به اینترنت نیز نشده است. بلکه فقط شهروندان را به زحمت انداخته، آنها را عصبانیتر ساخته و ضربه مهلک دیگری به بدنه نحیف اقتصاد کشور زده است. مبارک آنهایی باشد که چهار پنج هزار میلیارد تومان بابت فروش فیلترشکن به جیب میزنند!
- منبع: روزنامه هممیهن
دیدگاهتان را بنویسید