اوایل مهرماه ۱۴۰۳ با برنامه کافه خبر در خبرگزاری خبرآنلاین گفتگویی داشتم درباره سیاستگذاری اینترنت و تبعات فیلترینگ در ایران. بخشهای کوتاهی از این گفتگو به صورت برش خورده در این صفحه قابل مشاهده است و در ادامه گزارش تینا مزدکی از این گفتگو را بازنشر میکنم. برای مشاهده نسخه کامل ویدیوی این گفتگو کانال یوتیوبی کافه خبر را ببینید.
فیلترینگ کامل از نظر فنی امکانپذیر نیست:
با فیلترینگ، حضور تمدنی ایرانیان از جهان حذف شده است
امروز با اینترنت هر شهروند یک صدا و سیما دارد!
متن گزارش خبرآنلاین
تینا مزدکی: حامد بیدی بنیانگذار پلتفرم کارزار و کنشگر حق اینترنت، مهمان «کافه خبر» خبرآنلاین بود. او با بیان این موضوع که موفقیت یا عدم موفقیت کارزارها معیار و شاخص ارزیابی آنها نیست و گفت:«کارزارها صدای مردم هستند. فارغ از اینکه این صدا منجر به نتیجه شود یا نه، صدایی که از مردم برمیآید گاهی اوقات میتواند تأثیرگذاری بسیار بالایی داشته باشد، گاهی اوقات ممکن است چیزی را به تعویق بیندازد و گاهی اوقات نیز ممکن است اثرگذاری داشته باشد.»
حامد بیدی با اشاره به طرح صیانت گفت:« در سال 1400 که طرح صیانت به وجود آمد، کارزاری شکل گرفت که امروز پر امضاترین کارزار پلتفرم کارزار است. این کارزار تاکنون بیش از یکمیلیون امضا گرفته است و برای افرادی که طرح صیانت را در مجلس پیش میبردند پیام واضحی داشت.»
او بر این باور است که این کارزار در آن مقطع کنش جمعی بینظیری بود و جامعه، نهادهای مدنی، نهادهای صنفی، احزاب سیاسی، استارتاپها، همه در این مطالبه مخالفت با طرح صیانت همراه شدند. درنهایت به یک نتیجه نسبی خوبی رسید، چهبسا اگر این مطالبات و کنشگریها نبودند این طرح خیلی زودتر تصویب میشد.
با اینترنت طبقاتی میخواستند بخش نخبگانی جامعه را ساکت کنند
او در ادامه با اشاره به موضوع اینترنت طبقاتی گفت:« اینترنت طبقاتی از آن دست طرحهایی است که برای مسئولین مطلوب است تا به کمک این طرح، بهنوعی صدای بخش نخبگانی جامعه را ساکت کنند و به اساتید دانشگاه، خبرنگاران، برنامه نویسان اینترنت بدون فیلتر بدهند تا ساکت شوند و باقی مردم از اینترنت فیلتر شده استفاده کنند. این طرح همبارها و بارها با مخالفتها مواجه شد، با آن مقابله شد و اگر اکنون اتفاق افتاده است، بسیار محدود و موردی است.»
این کنشگر حق اینترنت بر این باور است که همین کنشها هیچ اثری هم که نداشته باشد، حداقل اثر آن آگاهی بخشی است. به کمک این مطالبات مردم متوجه میشوند که حقوقی دارند و این حقوق زیرپا گذاشته میشود. این آگاهیبخشیها جنبه ارزشمند کنشگری و کارزارهای مردمی را نشان میدهد.
دولت توانایی سیاستگذاری دارد؟
حامد بیدی خاطرنشان کرد که از پیش روندی وجود داشت و اینترنت طبقاتی هم از آن طرحهایی بود که طی همان روند باید بررسی میشد و اساساً دولتها هم طبق چشماندازهایی که در شورای عالی فضای مجازی طراحی و مصوب شد باید پیش بروند و افزود:« دولت پیشین، بسیار کامل و تمامعیار و حتی بیشازحد داشت موضوع اینترنت طبقاتی را پیش میبرد. در آن دولت و در سالهای اولیه، توقع میرفت که اینترنت طبقاتی بسیار فراگیرتر اعمال شود که البته با مقاومتهای مدنی مواجه شد و بسیار محدود باقی ماند. اینکه دولت فعلی با چه رویکردی با مسئله اینترنت طبقاتی برخورد خواهد کرد و اینکه آیا میتواند تغییری در این زمینه ایجاد کند، ما را به یک ابر سوال میرساند؛ اساساً دولت در جایگاهی است که بتواند در حوزه فناوری و اینترنت سیاستگذاری کند؟»
نگاه محدود، ما را بهجایی جز قطع کامل اینترنت نمیبرد!
این کارشناس گفت:«سیاستگذاریهای کلی در حوزه حکمرانی اینترنت یا بهاصطلاح دولت “حکمرانی فضای مجازی”، چیزی است که از مدتها پیش در شورای عالی فضای مجازی و نهادهای بالادستی مصوب و طراحیشده است. اسنادی که دولتها موظفاند طبق آن پیش بروند، مشخص است؛ اسناد هم مربوط به مصوباتی است که آنقدر نگاه آنها محدود و امنیتی است اجراشدن آنها بهجایی جز قطع کامل اینترنت و عدم بهرهمندی ما از فناوریهای روز جهانی منجر نمیشود. در این میان وزیر ارتباطات میتواند به تصمیم سازی و شناخت بهتر وضعیت موجود کمک کند.
فیلترینگ ازنظر فنی امکانپذیر نیست.
او دراینباره به مسئله فیلترینگ اشاره کرد و گفت:«در دنیای شبکه درهمتنیده جهانی، اگر بخواهید فیلترینگ را صد درصد اعمال کنید، چارهای جز قطع کردن کامل اینترنت ندارید. اما چون قطع اینترنت در سطح علمی، دانشگاهی و زیرساختی یا حتی در سطح مردمی آسیب ایجاد میکند، نمیتوانید اینترنت را کامل قطع کنید. چراکه هر روزنهای که مردم را به شبکه جهانی وصل کند، باعث میشود که راهی برای دور زدن فیلترینگ ایجاد شود؛ بنابراین فیلترینگ ازنظر فنی امکانپذیر نیست.»
چرا دولتها دنبال فیلتر کردن بودند؟
حامد بیدی در پاسخ به این سال که چرا دولتها دنبال فیلتر کردن بودند گفت:« در لایههای کارشناسی به دولتها دروغ گفته میشود و پاسخ این سوال به همین راحتی است. ذینفعانی که دستاندرکاران فیلترینگ هستند؛ نرمافزارها، سختافزارها و زیرساختهای فیلترینگ را ایجاد میکنند. همینطور ذینفعان مالی، غیرمستقیم و … در این فضا وجود دارد که نفعشان در ادامه همین سیاست است. بنابراین، ما تقریباً میبینیم که در بیست سال گذشته از دولت آقای خاتمی و آقای احمدینژاد گرفته تا دولت جدید همواره این سیاستها بوده است. فیلترینگ صورت میگرفت و مردم باز با فنّاوری جدید فیلترینگ را دور میزدند، باز سیستم فیلترینگ مدرنتر میاورند، باز فناورها و کنشگران آن را دور میزنند. این بازی موش و گربه حداقل در بیست سال گذشته جواب نداده است. حال باید به حرفی که سالها پیش متخصصان و دلسوزان میگفتند رسیده باشند؛ فیلترینگ نهتنها راهحل نیست بلکه اصلاً ازنظر فنی امکانپذیر نیست. اکنون شاید در فضای کارشناسی حرف جدیدی زده شود و کسی بگوید با توجه به اینکه فیلترینگ پاسخگو نیست، حرف بزنیم و در مورد آن فکر کنیم. من فکر میکنم در دولت جدید چنین پارادایمی مطرح میشود، حداقل علائم این را نشان میدهد. اینکه آیا موفق باشد یا نه به موضوعات زیادی وابسته است اما قطعاً مجموعه دولت میتواند در آن مؤثر باشد.»
تصمیمگیران خودشان کاربر اینترنت نیستند!
حامد بیدی در کافه خبر خبرآنلاین گفت: «افرادی که برای اینترنت تصمیم میگیرند کاربران دستاول اینترنت نیستند و دغدغهای برای آن ندارند. بدنهای که برای اینترنت تصمیمگیری میکند اساساً از جنس محافظهکاران دور از فنّاوری است و شخص رئیسجمهور بهعنوان مجری قانون اساسی باید در لایههای مختلف از تمام ظرفیتهایش استفاده کند تا بتواند این بدنه را اقناع کند.»
این کنشگر حق اینترنت معتقد است که اگر قرار باشد در فضای کارشناسی که از آن صحبت میشود، بدنه کارشناسی دولت، پشتهم قرار گیرند و عزم و اراده داشته باشند، احتمالاً میتوانند قدمهای مثبتی بردارند. حامد بیدی بر این باور است که بحث فیلترینگ زیرمجموعه بحث جدیتر و کلانتر در معماری و چشمانداز کلی نظام و جایگاه آن نسبت به توسعه، کشورهای توسعهیافته و بهطورکلی نسبت به جهان است. او دراینباره گفت: « در دنیای درهمتنیده فناوری و با فنّاوریهایی که هرروز، بهروز میشود؛ اکنون زمان این است که تمام مباحثی که در دنیای ۲۰ الی ۳۰ سال پیش و پیش از اینترنت طراحیشده است را بازنگری کنیم.»
این کارشناس همچنین در رابطه با این موضوع که ادامهدار شدن محدودیتها چه پیامدهایی به همراه خواهد داشت، گفت:« ابتدا باید این محدودیتها را بهتر درک کنیم؛ باید مبناییتر نگاه کنیم و ببینیم که چه میشود که حکمران به این نتیجه میرسد که باید شبکههای اجتماعی را فیلتر کرد، درواقع چه فعلوانفعالاتی رخ میدهد که به این نتیجه میرسد.»
آیا ما با فیلترینگ میتوانیم دغدغهها را حل کنیم؟
حامد بیدی بر این باور است که یکی از این دغدغهها دغدغه حکمرانی است. او دراینباره گفت:« من فکر میکنم منظور از آن پایش و رصد کاربران است تا در مواقع موردنیاز آنها را کشف و شناسایی کنند. بهعنوانمثال، زمانی که میگویند اینستاگرام حکمرانی پذیر نیست، منظورشان این است که منتقدی یا معترضی یا عاملی خارجی در اینستاگرام محتوایی تولید میکند که مورد تائید ما نیست و یا برای حاکمیت و مردم خطرناک است، بنابراین میخواهیم آن را شناسایی کنیم و اینستاگرام اطلاعات کاربر را به ما نمیدهد. این دغدغه حکمرانی است. برای این دغدغه باید ببینیم که دیگر کشورها چگونه این مشکل را حل کردند و آیا ما با فیلترینگ میتوانیم این دغدغه را حل کنیم؟»
این کارشناس تأکید کرد که مسئله جایی تلخ میشود که نهتنها با فیلترینگ نمیتوانیم این موضوع را حل کنیم بلکه آن را بدتر میکنیم؛ چراکه حتی کاربران و شهروندان عادی هم بهواسطه استفاده از فیلترشکن هیچ رد و نشانی برای حکمران نمیگذارند. بخش عمدهای از کاربران ما در ایران اکنون آیپیهای فیک دارند و این به معنای نقض غرض حکمرانی است.
هر شهروند، یک رسانه
او افزود که اینترنت بهمثابه رسانه نیز یکی دیگر از دغدغهها است و گفت:« این دغدغه به این شکل است که حکمران نمیخواهد فضایی به وجود بیاید که هر کس هرچه دوست دارد بنویسد و منتشر کند. امروز هر شهروندی بهواسطه شبکههای اجتماعی یک صداوسیما دارد و میتواند حرف خود را به گوش بقیه برساند؛ این به این معنا است که امکاناتی که ۴۰ سال پیش انحصاراً دست صداوسیما بود، امروز دست هر شهروند است.»
او دراینباره ادامه داد:«طبیعی است کشوری که قانون اساسی و تمام سیاستگذاریهای رسانهای آن در این راستا طراحیشده است، در این موارد به مشکل بخورد. برای حل این مسئله هم باید فکر کنند؛ نمیتوانند در مقابل فنّاوری بایستند، حتی اگر همه پلتفرم بومی داشته باشند بازهم نمیتوانند آن را کنترل کنند کما اینکه بسیاری از کلاهبرداریهایی که صورت میگیرد اکنون در پلتفرمهای داخلی مثل پلتفرمهای نیازمندی اتفاق میافتد.»
در ادامه این گفتوگو حامد بیدی تأکید کرد:«واقعیتی که اکنون وجود دارد این است که نمیتوانند ماهیت رسانههای نوین و رسانههای نامتمرکز شهروندی را درک کنند. تا زمانی که قبول نکنند که اکنون پارادایم تغییر کرده است و دیگر نمیتواند با شمشیر چوبین صداوسیما و منبرهای یکطرفه به مردم خوراک بدهند، نباید توقع داشته باشند که هیچکس چیزی نگوید. راهحل آن قطعاً مقابله نیست چراکه با مقابله نمیتوانند دردی را دوا کنند؛ کما اینک تا امروز هم دردی را دوا نکردهاند.»
حذف حضور تمدنی ایران از جهان
این کارشناس معتقد است که راهحل آن این است که بهعنوان یک تمدن غنی و قوی با پیشینه تاریخی و فرهنگی، با جهان گفتگو کنیم؛ ما امروز حضور تمدنی خود را از جهان حذف کردیم و با سانسور و فیلترینگ باعث شدیم که کاربران ایرانی کمترین حضور مؤثر در توییتر یوتیوب و شبکههای اجتماعی بینالمللی داشته باشند. درحالیکه در نقطههای بزنگاه مختلف دیدهایم که این حضور چقدر مهم است، بهعنوانمثال در مورد غزه و اسرائیل دیدهایم که چه اتفاقی در شبکههای اجتماعی مختلف در مقیاس جهانی افتاد و اتفاقاً ایرانیانی که اینهمه سنگ غزه و لبنان را به سینه میزدند، کمترین حضور و نقش را در این عرصه داشتند.
او بابیان این موضوع که ما با این خودسانسوری و فیلترینگ، حضور خودمان از دنیا را حذف میکنیم گفت:« لازمه آن این است که حاکمیت بفهمد با نگرش به اینترنت بهمثابه رسانه هم نمیتواند رسانه را سانسور کند؛ پس باید فکر کند که میشود چهکار کرد. یک تمدن باید بتواند خود را نگه دارد. بهعنوانمثال از زبان فارسی پاسداری کند، درحالیکه امروز در دنیای آنلاین زبان فارسی روبه نابودی است و یکی از دلایل آن هم فیلترینگ است و زبان فارسی یکی از جنبههای آن است.»
او ادامه داد:«جنبههای مختلفی وجود دارد و واقعیت تلخ این است که در دورهای که تا این حد رقابت فنّاوری و فناوری در دنیا بالا است و همهچیز حتی در کشورهای منطقه با شتاب روبهجلو میرود، ما درها را میبندیم و به پستو فرار میکنیم. کاملاً مسیر عکس را میرویم.»
دیدگاهتان را بنویسید