1-
زمان که در مکان پخش میشود
نارنجی روشن میشود،
گازش که میگیرم
قرمز میشود!
ردّش
روی دستان تو
زمان که در مکان پخش میشود.
2- متنی برای چند حاشیه:
خوشحالم که مطلب قبلی ذهن اکثر دوستان را درگیر کرد و نظرات خوبی هم به میان آمد. به هرحال این مخالفت و موافقت دوستان با توجه به تغییری که در نوع نوشتارم اتفاق افتاده بود دور از انتظار نبود. دوستان زیادی مثل همیشه لطف داشتند و استقبال کرده بودند. و دوستانی هم تحلیل کردند و دوستانی هم انتقاد. که اینها مسلما بیشتر لطف کردند! البته بعضی هم میخواستند از آب گلآلود ماهی بگیرند! به دوستانی که به موضوع قبلی علاقمند بودند (و خواستند این بحث ادامه پیدا کند) پیشنهاد میکنم نظرات نیما قاسمی، لیلا، مهر، اسماعیل پسندیده و خانم ثابتی را در پست قبلی بخوانند. ضمنا، این موضوع تازهای نبود در وبلاگ من، فقط شیوه بیانش فرق می کرد! مراجعه شود به + و + و + در آرشیوم.
اما فکر کردم شاید جا داشته باشد از نظرات دوستان گلچینی کنم و آنهایی را که نکته داشتند را اینجا بازنویسی کنم. و البته پاسخ بعضی دوستان را هم بدهم:
- لیلا: "...ماورایی وجود ندارد چرا که واقعیتی وجود ندارد .چرا که چون پرده برافتد نه تو مانی و نه من..."
این جمله زیبا من را یاد ماجرای خواب چوآنگ تسه انداخت: چوآنگتسه خواب میبیند پروانه شده است. بیدار که میشود برای شاگردانش خواب را تعریف میکند و میگوید حالا نمیدانم من پروانهای هستم که خوابِ آدم شدن میبیند یا چوآنگتسهای هستم که خواب پروانه شدن دیده است!
- خانم ثابتی: "برای من حرفهای حامد بیدی، کسی که در خانهاش تمام پیش دریافتهای خوانندهاش را بر هم میریزد و نگاه او را بجای از بالا به پایین، از سمت چپ به راست میلغزاند... ارزش دارد."
"معتقدم که خواندن و خیلی خواندن هم اگر بند ناف اش به شعوری متصل نباشد ما را با معرفت نمی کند..."
- اسماعیل پسندیده: "متنت خيلي مزخرف بود. ياد چرت و پرتهاي كلاسهاي معارف و اخلاق افتادم..."
"...شاعرانه از لغزيدن نگاه از سمت چپ به راست در اين سايت سخن گفتيد كه اگر كمي سواد بصريتان را منطقي و با خواندن كتابهاي مفيد افزايش ميداديد (با احترام به حامد عزيز) ميدانستيد كه از لحاظ قواعد بصري اين كار باعث سر در گمي و عدم تمركز بيننده مي شود."
اینجا توضیحاتی در مورد افقی بودن وبلاگ لازم است. یادآوری می کنم شما نوشتههای هر پست را به همان شکل مرسوم از بالا به پایین میخوانید. و این قاعدتا هیچ عدم تمرکزی به وجود نمیآورد! آنچه متفاوت است چیدمان اجزای وبلاگ من است که افقی و کنار همند به جای زیر هم. و این باعث شده مرور متنها و تصاویر آنها به شکل یک دیوار گالری باشد که ما را از یک سو به سوی دیگر می کشاند.
و اما نکته مهمتر. در طراحی وب همیشه باید حواسمان باشد طراحی در رزولوشنهای متفاوت درست جواب بدهد و اسکرولبار (Scroll Bar) افقی به هیچ وجه نمایش داده نشود. زیرا وجود دو اسکرول افقی و عمودی موجب عدم تمرکز بیننده و دشواری نمایش می شود. این یک خطا در برنامه نویسی استاتیک وب محسوب می شود. اما در اینجا هدف من به قول خانم ثابتی برهم ریختن پیشدریافتهای خوانندهام است. یعنی ایجاد یک تکان برای غبارروبی از ذهنها (که موازی صدای شرشر باران و گرافیک وبلاگ است). البته به فکر عدم تمرکز هم بودهام و در اینجا فقط یک اسکرول اصلی که افقی است وجود دارد. مسلما من این سبک را "استاندارد" نمیدانم و نمیخواهم هم وبلاگی استاندارد داشته باشم! به این اتفاق می گویند یک Performance هنری جدید به نام WebArt که متاسفانه در ایران خیلی کم شناخته شده است. این حرکتها زیر مجموعهای از هنر مفهومی (Conceptual Art) و هنر پست مدرن محسوب میشود که تلفیق هنرها با هم و نوعی ساختارشکنی نشانههای آن میتواند باشد. و یادآوری می کنم پست مدرن بودن چیزی نیست که کسی به آن افتخار کند، بلکه نشان از یک "وضعیت" است، وضعیتی جهانی است که انسان امروز (به طور عام) دچار آن شده است و شاید ویژگی اصلیاش همین عصیان در برابر اصول گذشته و مبانی مدرن است. که از قضا این زیر سوال بردن اصول مدرنیسم برای ما ایرانیان تازگی ندارد و سنتگراهای مذهبی ما اینکار را قبلا کردهاند و حاصل آن جامعه تلفیقی و آشفته و پیچیدهی پستمدرن ایران امروز است! و همین دلیل آنست که نوشته قبلیام شما را یاد "چرت و پرتهای کلاسهای معارف و اخلاق" انداخته است!
نکته آخر آنکه در هنر جدید، به قول شالودهشکنها (Deconstructionists) مهم مفهوم و تاثیر نهایی روی ذهن مخاطب و تواردهای ذهنی (Connotations) است نه استانداردها و ابزارها. شاید بعدها در بخش مقالات سایت این بحث ناقص را کامل کردم.
اما اسماعیل جان، در نهایت هیچکدام از اینها به اندازه احساس متفاوت و آرامشی که به بازدیدکنندگان وبلاگم دست میدهد برایم مهم نیست. و همین یکی از مهمترین دستاوردهای پنج سال وبلاگ نویسیام است.)
- n_0083 : "...اما چون فکر میکنم نظراتم به درد شما نمیخوره زیاد نظر ندادم ... به نظر شما اگه من یه سال دیگه مطالب وبلاگتونو بخونم تغییری توش میبینم؟"
لازم به ذکر است که نظرات تمام دوستان از هر نوع برای من مهم و قابل بررسی است. ارزش وبلاگ در گفتمان دوجانبهاش است! و اما در مورد تغییر باید بگویم نیاز به زمان دارد. من هیچگاه ادای متفاوت شدن و یا تغییر کردن را در نیاوردهام -قابل توجه n3o- و هرچه بوده واقعا در من اتفاق افتاده. البته هنوز فکر میکنم جایی که هستم راحتم. اما همیشه "تغییر" برای من مقدس و یک فرصت بوده.
+ حامد | ساعت 01:32 | لینک مطلب
| 0 ترکبک