کسی ما را پیدا نخواهد کرد! درباره حضور ضعیف طراحان گرافیک در فضای آنلاین

این یادداشت در مجله «جهت اطلاع» (نشریه انجمن صنفی طراحان گرافیک ایران) در مردادماه ۱۴۰۰ منتشر شده است.

یادم هست وقتی برای یکی از همایش‌های سالانه کمپین #من_طراحم در حال برنامه‌ریزی و انتخاب سخنران بودیم، در استوری اینستاگرام کمپین سوالاتی پرسیدیم مبنی بر اینکه در هر رشته دیزاین چه طراح موفق و مطرحی می‌شناسید که دوست دارید تجربیاتش را با شما به اشتراک بگذارد. فهرست اسامی طراحان گرافیک پیشنهاد شده عجیب بود: بر صدر پیشنهادها دو سه نام قرار داشتند که اصلا نمی‌شناختیم و پس از کمی جستجو متوجه شدیم طراحان گرافیک جوانی هستند که پیج‌های آنها ده‌ها هزار نفر دنبال‌کننده دارد. در آن فهرست بلند بالا خبری از بسیاری از پیشکسوتان طراحی گرافیک ایران و طراحان صاحب‌سبک مطرح ایرانی نبود، یا اگر بود تعداد پیشنهاددهندگانشان بسیار کم بود. البته که من پیش از آن نیز با این مسأله مواجه شده بودم. وقتی در کلاس‌های دانشگاهی‌ام از طراحان گرافیک بنام ایرانی حرف می‌زدم و در کمال شگفتی می‌دیدم کمتر کسی آنها را می‌شناسد.

به نظر می‌رسد طراحان گرافیکی که ما به واسطه فعالیت در انجمن طراحان گرافیک یا کتاب‌های مجموعه آثار آنها را می‌شناسیم و برای آنها احترام زیادی قائلیم، نه تنها توسط عموم مردم شناخته نشده‌اند، که حتی طراحان جوان و تازه‌کار هم شناخت زیادی از آنها ندارند. من اصلی‌ترین علت آن را عدم حضور موثر آن‌ها در فضای آنلاین می‌دانم. به نظر می‌رسد داشتن وبسایت شخصی با کیفیت، صفحات پورتفولیوی حرفه‌ای، و حضور حرفه‌ای در شبکه‌های اجتماعی متأسفانه جزو اولویت‌های اغلب طراحان نیست. این در حالی است که امروز می‌توان گفت اگر با جستجوی نام یک طراح در گوگل نتوانیم به آثار و سوابق آن فرد برسیم، می‌توانیم ادعا کنیم آن طراح برای اغلب مردم وجود خارجی ندارد!

تنها ۱۱ درصد از طراحان عضو انجمن وبسایتی شخصی دارند! و از آن بدتر در بسیاری از موارد هیچ اثری از فعالیت‌هایشان در گوگل نیست.

برای بررسی واقع‌بینانه‌تر وضعیت، من پژوهشی کوچکی انجام دادم. تعداد ۸۰ نفر از اعضای انجمن را مطابق با فهرست موجود در وبسایت انجمن به صورت رندوم انتخاب نموده و نام آن‌ها را در گوگل جستجو کردم. در این نمونه آماری، تنها ۱۱ درصد از طراحان عضو انجمن وبسایتی شخصی داشتند! و از آن بدتر در بسیاری از موارد هیچ اثری از فعالیت‌هایشان در گوگل نبود. تنها در نتایج جستجوی یک نفر پورتفولیوی Behance آمد و یک نفر هم یادداشت‌هایی در ویرگول نوشته بود. این مشتی نمونه خروار از عدم فعالیت طراحان حرفه‌ای است که احتمالا اغلب آنها شغل اصلی‌شان طراحی گرافیک است.

در این یادداشت نمی‌خواهم از بدیهیات مربوط به اهمیت داشتن وبسایت شخصی برای طراحان یا حضور حرفه‌ای در شبکه‌های اجتماعی بنویسم. بلکه این نکته مورد تأکید من است که عدم حضور فعال طراحان باتجربه و حرفه‌ای در فضای آنلاین به خصوص در قالب وبسایت‌های شخصی (که محتوای آنها در گوگل بهتر از شبکه‌های اجتماعی ایندکس می‌شوند) نه تنها به ضرر خود طراح است که ضربه‌ای جدی به جایگاه حرفه دیزاین میان مردم می‌زند. زیرا امروز در غیاب محتواهای با کیفیت، با جستجوی کلمات کلیدی مرتبط با رشته طراحی گرافیک با انبوهی از طراحی‌های ضعیف و پست‌های وبلاگی سطحی مواجه می‌شویم. طبیعی است که هزاران کاربری که در پی یافتن یک طراح حرفه‌ای روزانه این کلمات را در گوگل جستجو می‌کنند، نتوانند از این طریق به افرادی برسند که از نظر دانش و تجربه جزو بهترین‌ها هستند و ممکن است به صفحه‌ای از وبلاگ یک چاپخانه یا به سایت‌های فروش قالب‌های آماده هدایت شوند.

متأسفانه امروز ما با بحران کمبود روایت داستان‌های موفقیت در حوزه دیزاین مواجه هستیم.

غیر از مسأله عجیب تعداد بسیار کم وبسایت‌های شخصی طراحان گرافیک، نکته قابل توجه دیگر کیفیت محتوایی آن‌هاست. متأسفانه اکثر طراحانی که استثنائا وبسایتی برای حرفه‌ی خود راه‌اندازی کرده‌اند، تمرکزشان بیشتر بر خاص بودن دیزاین وبسایت (آن هم اغلب با معیارهای گرافیک چاپی) بوده است نه محتوای آن. نتیجه آنکه اغلب با وبسایت‌هایی مواجهیم که محتوای آنها محدود شده است به نمایش چند تصویر از نمونه‌کارها بدون هیچ اطلاعات و توضیحاتی از فرآیند دیزاین. این در حالی‌است که همه می‌دانیم هر اثر دیزاین بدون در نظر گرفتن بریف، زمینه خلق اثر و کاربردهای آن بسیار ناقص درک می‌شود. متأسفانه چنین اتفاقی را در پورتفولیوی طراحان در شبکه‌های اجتماعی نیز شاهدیم. از نظر من یکی از اصلی‌ترین دلایلی که بسیاری از مشتریان طراحی گرافیک، آنچنان که باید متوجه «فرآیند» دیزاین نیستند و گاه حتی آن را به مهارت کار با نرم‌افزار تقلیل می‌دهند همین موضوع است. زیرا کمتر می‌شود ذیل یک اثر طراحی، ما اطلاعات بیشتری از زمان و نام سفارش‌دهنده ببینیم و خبری از شرح فرآیند دیزاین نیست. بنا بر تجربه شخصی می‌دانم وقتی در کنار تصویر اثر، روایتی از تجربه خلق آن را نیز ضمیمه می‌کنیم و از نکات مختلفی نظیر مسأله‌ای که آن اثر حل کرده، چالش‌های طراحی آن، ارجاعات فرمی، نتایج تحلیل رقبا، محدودیت‌ها، ابتکارات و… می‌نویسیم، تأثیر آن روی مخاطب چندین برابر می‌شود. اینگونه توضیحات علاوه بر ایجاد اعتماد و اطمینان به کار طراح، موجب می‌شود سفارش‌دهنده متوجه زوایای مختلف کار طراحان نیز شود. متأسفانه امروز ما با بحران کمبود روایت داستان‌های موفقیت در حوزه دیزاین مواجه هستیم و این لطمات عمیقی بر جامعه طراحان ایران وارد ساخته است.

اما علاوه بر محتوا، این معدود وبسایت‌های طراحان مشکلات جدی دیگری نیز دارند. از آنجا که طراحان گرافیک مهارتشان همسایه مهارت طراحی رابط کاربری است، اغلب ترجیح می‌دهند خودشان کار طراحی وبسایت را انجام دهند یا لااقل در کار طراح رابط کاربری دخالت می‌کنند تا طرحی خاص، خلاقانه و مطابق با سبک شخصی طراح اجرا شود. متأسفانه در اغلب موارد نتیجه چیزی نیست جز وبسایتی که نه تنها به زبان و سبک روز رابط کاربری محصولات دیجیتال طراحی نشده است و لحن و لهجه دنیای چاپی را دارد، که دچار مشکلات جدی کاربردپذیری یا Usability نیز هست. عدم آشنایی اغلب طراحان گرافیک با استانداردهای کاربردپذیری، طراحی تجربه کاربری (UX Design)، معماری اطلاعات، طراحی Responsive برای موبایل و همچنین نکات مربوط به SEO باعث می‌شود خروجی نهایی وبسایتی باشد که بازدیدکنندگان زیادی را جذب نکند و برای همان بازدیدکنندگان اندک نیز تجربه مناسبی را خلق نکند. امروزه دیگر تخصص‌های مختلف این حوزه آنچنان عمیق و گسترده شده‌اند که به هیچ‌وجه نباید توقع داشت یک طراح گرافیک با دانش و تجربه دنیای چاپی بتواند وبسایتی کارآمد و موثر طراحی کند. به نظر می‌رسد در اغلب موارد، اگر طراحان به وبسایتشان به عنوان محصولی کاربردپذیر نگاه کنند و حتی از قالب‌های آماده وردپرسی استاندارد استفاده کنند، اما به صورت مستمر با نمونه‌کارهای جدید و شرح مفصل آن‌ها وبسایت را به روز نگه دارند، می‌توانند بهره بسیار بیشتری نسبت به وبسایت‌های آرتیستیک فعلیشان ببرند!

اگر با جستجوی نام یک طراح در گوگل نتوانیم به آثار و سوابق آن فرد برسیم، آن طراح برای اغلب مردم وجود خارجی ندارد!

متأسفانه مشکلات مشابهی در حضور طراحان در شبکه‌های اجتماعی نیز دیده می‌شود. از پدیده عجیب و غیرقابل درک پروفایل‌های اینستاگرامی Private در جامعه طراحان که بگذریم، بسیاری از طراحان استراتژی مشخصی برای پرسونال برندینگ در فضای دیجیتال * ندارند. نداشتن پورتفولیوی حرفه‌ای، نبود توضیحات کافی ذیل نمایش طراحی‌ها در پورتفولیوها، عدم انتشار مقالات و یادداشت‌های تخصصی، عدم تعامل مناسب با مخاطبان و در نظر گرفتن پروفایل شبکه اجتماعی به مثابه یک کاتالوگ یک‌طرفه و… بخشی از مسائلی است که حضور موثر بسیاری از طراحان حرفه‌ای را تضعیف کرده است. در حالی که همه می‌دانیم که مسأله پرسونال برندینگ و ارائه با کیفیت نمونه‌کارها برای طراحان گرافیک چقدر ضروری و در موفقیت تجاری یک طراح چقدر موثر است.خلاصه آنکه به نظر می‌رسد طراحان گرافیک حرفه‌ای، هنوز متوجه تغییر پارادایمی که در سبک کار و زندگی اتفاق افتاده است نشده‌اند و آن‌طور که باید حضور فعال و موثری در فضای دیجیتال ندارند. این عدم حضور یا حضور ضعیف آنها، نه تنها فرصت‌های زیادی را از هر طراح می‌گیرد، که در تضعیف جایگاه حرفه دیزاین در جامعه نیز نقش بسیار مهمی را ایفا می‌کند.

* من تعمدا از عبارت فضای دیجیتال به جای فضای مجازی استفاده کردم. آن چیزی که بسیاری از مردم بنا بر عادت مسئولان فضای مجازی می‌نامند، بخشی از همین فضای حقیقی زندگی روزانه ماست. فضایی که بخش مهمی از ارتباطات، امورات روزمره زندگی و کار ما را شکل می‌دهد، دیگر مجازی نیست.


منتشر شده در تاریخ

در موضوع

,

توسط

درباره اینها هم بخوانید:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  1. سیاوش ارفعی نیم‌رخ
    سیاوش ارفعی

    سلام جناب بیدی
    حقیقتا تلاش های شما در عرصه مشکلات هنرمندان و فعالان حوزه گرافیک در خور تحسین و ستایش است .
    شخصا از شما سپاسگزارم .من سالهاست در زمینه طراحی معماری فعالیت میکنم اما همچنان برایم مبهم است که فعالیت من در رسته گرافیک قرار میگیرد و یا در رسته معماری !
    چون دشتن یک ویژن شفاف از خود ،میتواند راهگشای تهیه یک کارنامه در فضای آن لاین باشد .
    سپاس بیکران